دشت‌ بیستون با مساحتی بالغ بر ۳۵ هزار هکتار در شرق استان کرمانشاه قرار دارد. این دشت از شمال به کوه هَجر، از غرب به کوه‌های نُجوبَران و کَمرزرد، از جنوب به کوه شیرِز و از شرق به روستاهای محمودآباد و گاوکُل علیا محدود می‌گردد. به لحاظ تقسیمات سیاسی این محدوده بخش هایی از شهرستان های کرمانشاه، هرسین و صحنه را شامل می شود.

از قرن اول قبل از میلاد تاکنون جغرافیدانان، مورخان و سیاحان ایرانی و غیرایرانی بسیاری در نوشته‌های خویش به بیستون و برخی آثار آن پرداخته‌اند. حتّی شاعران و ادیبان نیز از ذکر نام بیستون و افسانه شیرین و فرهاد غافل نمانده‌اند. این نام در بیشتر منابع بیستون یا بیسُتُون در برخی منابع بِِهِستون، بِهِستان و در منابع عربی بِِهِِستون، بَهِستون و بیستون و در منابع یونانی قدیم بَگیستانون آمده است در واقع نام بیستون شکل تغییر یافته بَغستان در فارسی باستان است. این کلمه مرکب از بَغ به معنای خدا و ستان به معنای جایگاه است و رویهم رفته به معنای جایگاه خدایان می باشد. عوامل متعددی همچون موقعیت ویژه جغرافیایی، قداست کوه‌بیستون مشهور به بغستان، نهرها و رودخانه‌های پر آب(گاوماسی‌آب و دینورآب)، قرار داشتن بر سر شاهراه تاریخی پیونددهنده فلات ایران به بین‌النهرین و… باعث پدیدار شدن آثار تاریخی ارزشمندی از دوره پارینه سنگی‌میانی تاکنون در دشت شده است. براساس بررسی های باستان شناسی تعداد این آثار به ۱۷۰ مورد می رسد. در این نوشتار به اختصار مهمترین آثار دشت و محوطه جهانی بیستون که در ابتدای شهر بیستون قرار دارد، معرفی شده است.

بر اساس مطالعات باستان شناسی صورت گرفته از سال ۱۳۲۸ ه.ق / ۱۹۴۹ میلادی تاکنون انسان ها اولین بار در دوره پارینه سنگی میانی در غارها و پناهگاه های صخره ای این محدوده ساکن شدند. مهمترین مکان های مورد استفاده در این دوره عبارتند از : غار شکارچیان ، مَرتاریک ، مَردودر ، مَرآفتاب و مَر خِر. وجود چشمه های پر آب، منابع غذایی فراوان و شرایط زیست محیطی مطلوب دشت بیستون می توانست زیستگاه مناسبی برای گروه های انسانی در این دوره و ادوار بعدی باشد. وجود تپه ها و آثار فراوان موجود در دشت بیستون نشان می دهد که این منطقه از دوره نوسنگی تا عصر آهن از مناطق سکونتی مورد توجه در منطقه زاگرس مرکزی بوده است و تپه هایی چون گُرگوند، نازلیان، چُغاگلان و ده ها تپه دیگر شاهدانی بر این ادعایند.

در طول دوران تاریخی بیستون بدلیل قداست کوه بغستان و قرار داشتن بر شاهراه های فلات ایران به بین النهرین مورد توجه فرمانروایان و حکام قرار داشته و آثار بی بدیلی در این دشت پدید آمد که در همکناری با یکدیگر حوزه فرهنگی وسیعی را در بر می گیرد. نیایشگاه مادی و دژ مادی از آثار قابل توجه دوره ماد هستند که هر دو اثر در محوطه جهانی بیستون قرار دارند. در کاوش های صورت گرفته در بالای صخره بیستون در فاصله ۱۰۰ متری شمال نقش برجسته داریوش، در نقطه ای که کاوشگران آلمانی آن را «دامنه پارتی» نامیده اند، آثار معماری سنگی کشف شده که به دلیل شباهت با آثار نوشیجان تپه آن را دژ مادی نامیده اند و معتقدند که دژ مادی شاید پناهگاه گِئومات مغ یا بردیای دروغین است که داریوش در سال ۵۲۲ ق.م آنرا فتح کرد. در زیر کتیبه داریوش هخامنشی نیز آثاری از یک صفه وجود دارد که به صورت خشکه چین با سنگ های نتراشیده ساخته شده است و کاوشگران آلمانی این صفه را به عنوان نیایشگاهی از دوره ماد معرفی کردند.

مهمترین و بی نظیرترین اثر تاریخی واقع در این دشت که دلیل اصلی ثبت بیستون در فهرست میراث جهانی به شمار می رود، کتیبه و نقش برجسته داریوش هخامنشی است. داریوش سومین شاه سلسله شکوهمند هخامنشی پس از کسب پیروزی های بیشمار مابین سال های ۵۲۲-۵۲۱ ق.م تصمیم به ثبت اقداماتش در بیستون گرفت که از دیرباز دارای اهمیت نظامی، آیینی و مذهبی بود. بنابراین نقش برجسته و کتیبه داریوش در دامنه کوه و در مقابل سراب ایجاد گردید. این سنگ نگاره ۶ متر طول و ۲/۳ متر عرض دارد. در سمت چپ نقش برجسته، تصویر تمام قد داریوش به ارتفاع ۸۰/۱ متر حجاری شده است. وی تاج کنگره داری بر سر و پیراهن بلندی بر تن دارد. ریش او مجعد و چهارگوش است. او دست راست را به احترام بالا برده و کمانی در دست چپش دارد. داریوش پای چپش را بر روی سینه گئومات مغ نهاده است. در پشت سر داریوش، «وینده فره نه» کماندار و «گئوبروه» نیزه دار مخصوص پادشاه و دو تن از کسانی که شاه را در قتل گئومات یاری کرده اند، ایستاده اند. در زیر پای چپ داریوش گئومات مغ به پشت افتاده و دستانش را به نشانه تسلیم بالا برده است. پشت سر او نیز ۹ اسیر با گردن و دستهای از پشت بسته نقش شده اند در بالای سر هر یک از اسیران، در زیر تنه گئومات و نیز بر روی دامن لباس اسیر سوم نام و نقش پادشاه شورشگر، جایی که در آن شورش کرده و محل سرکوب شورشی ذکر شده است. تصویر نمادینی از اهورامزدا در بالای سر اسیران در حال اهدای حلقه قدرت به داریوش حجاری شده و داریوش نیز دست راستش را به نشانه نیایش اهورامزدا بالا برده است. کتیبه با ۲۲ متر طول و ۸/۷ متر عرض، به خط میخی و سه زبان فارسی باستان،عیلامی و اکدی یا بابلی نو نگاشته شده و به نکاتی چون معرفی داریوش و دودمان وی، شرح پیروزی هایی که در ۱۹ جنگ نصیب وی شده است، مرگ کمبوجیه و چگونگی اعاده پادشاهی هخامنشیان، طغیان گئومات و چگونگی سرکوب وی و مغان، سپاسگزاری داریوش از اهورامزدا در غلبه بر معارضان و بازگشت صلح به امپراطوری، دفاع از راستی و پرهیز از دروغگویی، پند و اندرز به شاهان و آیندگانی که کتیبه را می خوانند، انتشار متن کتیبه در سراسر امپراطوری هخامنشی، دعای نیک در حق کشور و مردم و… اشاره می نماید.

در ۳۰۰ متری شرق کتیبه داریوش پیکره ای حجاری شده که او را هرکول می دانند. در این اثر که مربوط به دوره سلوکی است، شخص نیرومندی به صورت برهنه، با مو و ریشی مجعد بر روی پوست شیری در حال استراحت است. در پشت آن کتیبه و نقش هایی حجاری شده که این نقش ها شامل درخت زیتونی با تیردان و کماندان آویزان به آن است. در کنار این درخت، گرز مخروطی شکل گره داری حجاری شده و درکتیبه ای به خط یونانی در هفت سطر و بر لوحی  سنتوری به شکل معابد یونانی در پشت سر مجسمه، این اثر چنین معرفی شده است:«به سال ۱۶۴ ماه پانه موی هرکول فاتح درخشان به وسیله هیاکنیتوس پسر پانیتاخوس به سبب نجات کل آمن فرمانده کل این مراسم برپاشد.»

بر اساس شواهد باستان شناختی می توان یکی از شکوفاترین دوره های استقراری دشت بیستون را دوره اشکانی دانست. از آثار مهم این دوره می توان به نقش برجسته مهرداد دوم، نقش برجسته گودرز، نقش برجسته بلاش، پرستشگاه پارتی و دامنه پارتی اشاره نمود. نقش برجسته مهرداد دوم(۱۲۳-۸۷ق.م) با ابعاد ۳۰/۳ ×۶۵/۶ متر دارای کتیبه ای به خط یونانی است و قدیمی ترین نقش برجسته دوره اشکانی محسوب می گردد. این اثر ۴ تن از بزرگان دربار اشکانی را در حال تنفیذ قدرت از سوی شاه مقتدر اشکانی به تصویر کشیده است. کتیبه ای به زبان یونانی نام این افراد را به ما معرفی می کند. نقش برجسته گودرز(۵۱-۳۸م) به ابعاد ۴۴/۵ متر×۱/۳ متر پیروزی گودرز دوم بر مهرداد یکی از شاهزادگان اشکانی را نشان می دهد. شاه و یکی از بزرگان دربار اشکانی سوار بر اسب در حال نبرد با دشمن هستند و نیکه الهه پیروزی بر روی سر گودرز در حال پرواز است. این نقش برجسته دارای کتیبه ای به خط و زبان یونانی است که نفوذ فرهنگ یونانی در این نقش برجسته با استفاده از زبان یونانی و نقش نیکه، الهه پیروزی یونانیان مشخص می شود. کمی دورتر، در طرفین این تخته سنگ، تصاویر افرادی دیده می شود که در وجه اصلی، شخصی در حال انجام مراسم مذهبی است که مطابق کتیبه نگاشته شده به زبان پهلوی اشکانی وی بلاش یکی از شاهان اشکانی است. در این محدوده بقایای پرستشگاه پارتی و محوطه محصوری به نام دامنه یا شیب پارتی به ابعاد ۸۰۰× ۳۰۰ متر وجود دارد که در دهه ۶۰ میلادی توسط هیأت آلمانی مورد بررسی قرار گرفت.

در اواخر دوره ساسانی بویژه در زمان پادشاهی خسرو دوم به دلیل اعتبار و اهمیت خاص بیستون، ساخت و سازهای فراوانی صورت گرفت که از آن جمله می توان به پل بیستون مشهور به پل صفوی، پل خسرو، فرهادتراش و سد حاشیه رودخانه گاماسیاب اشاره کرد. تحقیقات و کاوش های باستان شناختی نشان داده است که این ساخت و سازها به دلایل نامعلومی ناتمام مانده و هیچگاه تکمیل نشدند.

فرهادتراش در قالب دیواره عظیمی در غرب نقش برجسته داریوش جای گرفته است. این دیواره بزرگترین صخره تراش خورده در ایران است که طولی در حدود۲۰۰ متر و ارتفاعی حدود ۳۶ متر دارد. برخی از ایرانشناسان همچون هرتسفلد معتقدند که داریوش قصد داشته متن وصیتنامه اش را در این مکان نقر کند. جکسون آنرا برای ثبت پیروزی های بعدی داریوش مناسب تر دانسته است لوشای و بسیاری از باستان شناسان متاخر معتقدند که منظور از نقر این صفحه نوشتن و نمایاندن یک واقعه تاریخی مهم بوده که توسط خسرو پرویز پادشاه ساسانی ایجاد شده است و از بلوک های سنگی آن برای ساختن بناهای ساسانی مانند کاخ خسرو، پل بیستون، پل خسرو و سد بیستون استفاده شده است. البته وجود دیواره سنگچین مقابل فرهادتراش، علائم حجاران و فنون خاص حجاری ساسانی بودن این اثر را قوّت می بخشد. روبروی فرهادتراش بنای ناتمامی از دوره ساسانی قرار دارد. این بنای مستطیلی با جهت شرقی – غربی ساخته شده و حدود ۱۳۹ متر طول و ۷۵/۸۳ متر عرض دارد که از دو بخش شرقی به ابعاد ۸۰ در ۸۵ متر و بخش غربی به ابعاد ۵۵ در ۴۴ متر تشکیل شده است. کاوش های باستان شناختی نشان داده است که  این بنا در دوره ساسانی به صورت نیمه کاره رها شده و در دوره ایلخانی با استفاده از مصالح بومی و حتّی مصالح به جا مانده از بناهای ساسانی این بنا تکمیل و بعنوان کاروانسرا مورد استفاده قرار گرفت.

پایه های پل بیستون نیز در اواخر دوره ساسانی ساخته شده ولی همانند سایر بناهای ساسانی هیچگاه به اتمام نرسیده و در قرن چهارم هجری توسط امرای کُرد حَسَنویه تکمیل و مورد استفاده قرار گرفت. از این دوره فقط طاق های دهانه دوم ، سوم و پشتبندهای مدور آن به جا مانده است. بعدها در دوره ایلخانی ، دهانه پنجم پل که در عین حال بزرگترین دهانه آن نیز هست به همراه پشت بندهای مثلثی بازسازی گردید. بعلاوه به منظور تأمین آجرهای دهانه پل ، کوره های آجرپزی در شمال غربی آن ایجاد گردید. نمای پل در دوره صفوی و طاق چهارم در دوره پهلوی بازسازی شد.

پل خسرو نیز بر روی رودخانه گاماسیاب با ۸۰/۱۵۲ متر طول در اواخر دوره ساسانی ساخته شد. این پل در واقع بخشی از سد ساسانی بیستون است که علاوه بر آن مجموعه تخت شیرین، قلعه سرماج، استودان ساسانی و گوردخمه برناج از دیگر آثار این دوره اند.

دوران اسلامی: در دوران اسلامی بیستون در مسیر مهمترین راه های تجاری، نظامی و زیارتی به عراق و مرکز خلافت اسلامی مشهور به شاهراه خراسان بزرگ قرار داشت. در نیمه اول قرن چهارم(۳۴۸ه.ق)، کردان بَرزیکانی به ریاست حَسنَویه بن حسین از معاصران آل بویه در دینور، نهاوند و همدان قیام کردند و حکومت آل حسنویه را بنا نهادند. حسنویه قلعه سرماج را مرمت و  مقر حکومت خویش قرار داد. خاندان حسنویه در مدت تسلط خویش در دشت بیستون دست به اقدامات عمرانی و تکمیل بناهای ناتمام ساسانیان زدند که تکمیل پل بیستون و مرمت قلعه سرماج از آن جمله است.

دشت بیستون در دوران مغولان و تیموریان در ظاهر از مراکز اصلی پرورش اسب برای سپاهیان بوده است. حمدالله مستوفی مورخ قرن هشتم هجری قمری از ساخته شدن شهری به نام سلطان آباد چمچمال در پای کوه بیستون توسط اولجایتو فرمانروای دوره ایلخانی خبر می دهد. از آثار این دوره می توان به کاروانسرای ایلخانی که بر روی بنای ناتمام کاخ خسرو ایجاد شده، اشاره نمود. علاوه بر آن، در ساحل راست رودخانه گاماسیاب بر روی بقایای یک دیوار ساسانی، بنایی از دوره ایلخانی در پیش از انقلاب توسط آلمان ها کشف شد. این بنا دارای یک تالار، سه ایوان جانبی و سیزده اتاق پیرامونی بوده که طرح اولیه آن با تالار مرکزیِ احتمالاً گنبددار با دستکم سه ایوان با بناهای ایلخانی سیراف، تخت سلیمان و کتابخانه رصدخانه مراغه قابل مقایسه است.

 

کاروانسرای شاه عباسی از آثار مربوط به دوره صفوی است. هر چند بانی اولیه بنا مشخص نیست اما احداث آن احتمالاً به فرمان شاه عباس اول صفوی آغاز و بنا بر کتیبه موجود در سر در بنا به همت شیخ علیخان زنگنه، صدراعظم شاه سلیمان صفوی به پایان رسیده است. شیخ علیخان در دامنه کوه بیستون و بر روی نقش برجسته های مهرداد دوم و گودرز دوم کتیبه ای به خط ثلث ایجاد کرده و در آن عایدات دو دانگ از اراضی قَره ولی و چَمبتان را وقف این کاروانسرا نمود. در دوره قاجاریه بیستون همچنان مورد توجه بوده و ناصرالدین شاه در سفر به عتبات عالیات از بیستون گذر کرده و آثار تاریخی و کاروانسرای آن را وصف نموده است.